من و زندگیم

حسبی الله و نعم الوکیل

من و زندگیم

حسبی الله و نعم الوکیل

افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد

راه شاد زیستن همه ی ما آدما میتونه در همین جمله باشه...

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۵ مطلب با موضوع «شعرهای مورد علاقه م» ثبت شده است



رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست

دور از تو حتی گریه کردن کاری آسان نیست

دارم به دوری از تو عادت می کنم کم کم

هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست


وقتی عزیزی نیسـت تا باشد خریدارت

فرقی میان قصر مصر و چاه کنعان نیست


مانده ست بر دیوار قاب عکس تو هر چند

تندیسی از آقامحمدخان به کرمان نیست

خوارزم بعد از حمله ی چنگیز خان حتی

اندازه ی من بعدِ دیدار تو ویران نیست


همواره مفهوم عنایت نیسـت لبخندت

گاهی به غیر از سیل، دستآورد باران نیست

در بستر سیلاب وقتی خانه می سازی

روزی اگر ویران شود تقصیر طـوفان نیست


وقتی که نان کدخدا در دست میراب است

جایی برای رحم او بر زیردستان نیست

راه خودت را کج نکن با دیدنم از دور

آهوی وحشی از پلنـگ اینسان گریزان نیست

می گردی و چشمم به دنبــــال تو می گردد

خورشید از چشم زمین یک لحظه پنهان نیست

چشمم به گیلاس لبت وقتی که می افتد

دیگر زبان را جرأت "لعنت به شیطان" نیست


تو لطف شیطانی به آدم، سیب گندمگون

شیطان همیشه در پی اغوای انسان نیست


گیسو بیفشان بید نامجنون من در باد

بی گرده افشانی گلی پابند گلدان نیست

شاید جنون زیباترین عقل جهان باشد

هر کس که دیوانه ست، الزاما پریشان نیست

هر چند خاموشم ولی هرگز مپنداری

آتشفشان خفته دیگر فکر طغیان نیست


من عاشقم حتی اگر شاعر نمی بودم

اما بدون عشق، شاعر بودن آسان نیست

اصغر عظیمی مهر


قسمتهایی که تو شعرها با رنگ آبی هست بیشتر به دلم نشسته و ربط داره به حالم.و قسمتهایی که آبی هست و نوشتنم فرق داره خیلی بیشتر به دلم نشسته:)


  • ستاره

 

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را

 

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد

غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

 

از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند

هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

 

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر

هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

 

مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد

مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

 

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده‌ست به تو

به تو اصرار نکرده‌ست فرآیندش را

 

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

 

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید

بفرستند رفیقان به تو این بندش را

 

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر

بین موهای تو گم کرد خداوندش را

 

کاظم بهمنی


  • ستاره


ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز

#حسین_منزوی

  • ستاره

واقعا این شعر زیباست.عده ای گفتند بیت آخرش ضد حاله ولی من همون ضد حال رو هم دوست دارم:

بگو که عاشقم هستی، دلم تکرار میخواهد
برای باتو بودنها ، دلم اصرار میخواهد

بدون تو پریشانم ، پناه خستگی هایم
بگو که بی تو دلتنگم ، دلم اقرار میخواهد

دگر شعری نمی گویم که لکنت دارد احساسم
برای شرح هجرانت دوصد طومار میخواهد

اگرچه خواب هرشب را حرامم کرده ای اما
دل بی تاب و بیمارم ، کمی تیمار میخواهد


تمام ضجه هایم را پسندیدی و خندیدی
نمی دانی  دل تنگم تو را بسیار میخواهد

چه بی اندازه خاموشم ،چه بی اندازه دلتنگم
برای رفع غم هایم ، دلم یک دار میخواهد

  • ستاره

 چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"                                                                        

دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"

درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق

شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

درد من دوری از توست،بغل وا کن تا

که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"

دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و

معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی

عبدالرسول قاسمی

  • ستاره