در دو هفته ای که گذشت سریالی به نام چرخ و فلک داستانی نشون داد که در اون یه دکتر که می خواست با دختر یه دکتر دیگه ازدواج کنه و صد میلیون پول لباس عروسشون بود و سیصد میلیونم پول تالارشون ،چند روز قبل از کارای عروسیشون و رزرو تالار و... صحنه ای از کارتن خواب ها می بینه و تصمیم می گیره اندکی از هزینه ی عروسیشون رو برای کارتن خواب ها بذاره ولی با عروس خانم و خانوادش به مشکل برمیخورن. و دکتر از ازدواج با این دختر پشیمون میشه و اولین کاری که میکنه اینه که لباس عروسی که خریده بودن به دختر همکارشون هدیه میدن.دختر همکارشم اون لباس رو میفروشه و کلی از مشکلات زندگیشون برطرف میشه....چقد این داستان رو دوس داشتم....البته داشتن همچون شوهری که رویاس.و البته توشهر مام هرچقدم خرج کنی بالای پنجاه میلیون خرجت نمیشه...در هر صورت من دوس دارم هر چند اندک ولی کمک کنم از خرجای اضافی مراسم عروسیم.مثل ساده ترینش گل کاری ماشین عروس...
و اما فانتزی دوم:
دوست دارم یه کار رسمی و خوب پیدا کنم و از حقوقم به بیماران به زوجای جوونی که بچه دار نمیشن به دخترای بی جهاز و ... کمک کنم...
آزمون استخدامی شرکت می کنم. از خداای مهربونمم می خوام کمک کنه با این نیت خیر قبول بشم.
مامانمم نذر کرده که استخدام شم حقوق اولم رو به هر جا شد بدم...به روی چشم قبوله نذرت مامانی.
دعا کنید دوستان....توی شهر و استان من موقعیت شغلی خیلی کمه.همین موقعیتم که پیش اومده سجده شکر داره...بقیه جاها اگر کار رسمی نباشه لااقل شرکتی هست.ما همونم نداریم.
دعامون کنید بخصوص منو که استخدام شم...